(لطیفه)اعتراف

اعتراف میکنم وقتی 8 سالم بود رفتم مسواک خواهرم رو با حوله خشک کردم و اومدم به بابام گفتم: بابا بابا آبجی امشب مسواک نزده و خوابیده
بابام هم رفت به خواهرم گفت : پاشو مسواک بزن >
خواهرم: به جون شما زدم بابا
بابام هم قاطی کرد خواهرم رو گرفتش زیر بار داد و فریاد که چرا دروغ میگی 

(لطیفه)صحبت...

معلم های عزیز که می فرمایین چرا وقتی ما درس میدیم حرف می زنین؟

تاحالا از این زاویه نگاه کردین که چرا وقتی ما حرف میزنیم شما درس میدین؟
بله همچین آدم های منطقی هستیم ما!!!!

لطیفه)میس کال

کلاهک هسته ای، نابودی ۲۰۱۲، زلزله، سیل و...
هیچکدام به اندازه ی ۳ عدد میسکال مامانت، ترسناک نیستن

(طنز)چاه

زنگ زدم چاه باز کنی. طرف میگه چاهتون گرفته؟
میگم پ نه پ غذا پریده تو گلوی چاه زنگ زدم راه کار بپرسم!

(لطیفه)هندونه

رفیقم گفت :داداشم داشت هندونه میخورد میگم :منم میخوام. میگه :بروازمامان بگیر. میرم پیش مامانم، میگم :مامان هندونه منم میخوام.. میگه :شب مهمون داریم، اینا کمن، صب کن پوستاشو میدم تو بخوری!!!
مامانم :|
من :/
آقاگاوه :پس من چی بخورم؟!

(لطیفه)مدرسان...

کی اشکاتو پاک میکنه شبا که غصه داری؟
مدرسان شریف
دست تو مو هات کی میکشه وقتی که بیقراری؟
مدرسان شریف
شونه کی مرحم هق هقت میشه دوباره؟
مدرسان شریف

(لطیفه)آمریکا

آمریکا :دیگه به ایران گندم نمی دیم.
یارو :به درک نون خالی میخوریم!!!

(لطیفه)لکنت

رفته بودیم کوه سرپرستمون لکنت داشته تو راه میگفت چ چ چ. وقتی رسیدیم بالا گفتیم چادرا کو. گفت چا چادرا پایین مونده راه افتادیم بریم پایین تو راه میگفت ش ش ش وقتی رسیدیم گفتیم چادرا که این جا نیس گفت شوشوشوخی کردم. هیچی دیگه حیوونی یه هفته بستری بود.