دختره متولد ۸۲ استاتوس زده:
"عشق یا هرزگی؟!!! از تنها بودنم راضی نیستم اما خوشحالم که با خیلی ها نیستم.... "
اونوقت ما تا ۱۰ سالگی برا هلیکوپتر بای بای میکردیم که چراغ بزنه واسمون :|
دختره متولد ۸۲ استاتوس زده:
"عشق یا هرزگی؟!!! از تنها بودنم راضی نیستم اما خوشحالم که با خیلی ها نیستم.... "
اونوقت ما تا ۱۰ سالگی برا هلیکوپتر بای بای میکردیم که چراغ بزنه واسمون :|
ﺩﯾﺪﻳﻦ ﺗﻮ ﻓﻴﻠﻤﺎ:
ﺗﺎ ﻳﻜﻲ ﺗﻴﺮ ﻣﻴﺨﻮﺭﻩ ﻭ میفته ﺯﻣﻴﻦ ﺑﻪ ﺭﻓﻘﺎﺵ ﻣﻴﮕﻪ:
ﺷﻤﺎﻫﺎ ﻓﺮﺍﺭ ﻛﻨﻴﺪ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﻣﻦ ﻧﺒﺎﺷﻴﻦ....
ﻫﻤﺶ حرف اضافیه!!!
ﻣﻦ ﺍﮔﻪ ﺗﻴﺮ ﺑﺨﻮﺭﻡ ﺑﺒﻴﻨﻢ ﺭﻓﻘﺎﻡ ﺩﺍﺭﻥ ﻣﻴﺮﻥ،
ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﻫﻤﻪ ﺷﻮﻧﻮ ﻣﻴﺒﻨﺪﻡ ﺏه ﺭﮔﺒﺎﺭ.ﮔﻔﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ!
پدربزرگ رو به نوه :بدو برو قایم شو. امروز مدرسه رو پیچوندی معلمت اومده دنبالت. نوه :نه شما باید قایم شی چون من گفتم شما فوت کردین.
یه بار جوگیر شدم یه پیرمرد کور رو به زور از خیابون رد کردم، دیدم یه چیزایی می گفتا شلوغ بود توجه نکردم. اون ور خیابون با عصا منو زد و گفت :احمق، من اونجا منتظر پسرم بودم!!!
داداش یارو عروسی میکنه. شب عروسی میشینه پشت در اتاق عروس.
میگن :چرا اینجا نشستی؟ میگه :بابام گفته بعد از داداشت نوبت توئه
ایرانسل در آینده ای نزدیک :مشترک گرامی راستی با اون طرف به هم زدی؟
بی خیال! همراه اولیا همشون همین اینجورین!!
صبر کن یه ایرانسلیشو واست جور کنم که همه تو کفِش بمونن!!